امیرحسین ثابتی- همزمان با اولین سالگرد برجام، رییس جمهور در جمع اعضای هیئت دولت سخنانی را پیرامون دستاوردهای برجام مطرح کرد که در روز چهارشنبه 23 تیرماه 95 توسط بخش های خبری مختلف سیما پخش شد.
نکت جالب آنکه در 7 دقیقه صحبت های رییس جمهور در بیان دستاوردهای برجام، ایشان حداقل 8 ادعای خلاف واقع مطرح کرد که در این نوشتار به طور جداگانه به هر یک از آنها پرداخته می شود:
1.اگر برجام نبود، فروش نفت ایران به صفر می رسید!
رییس جمهور اولین دستاورد برجام را اینطور توصیف کرد: «اگر این مذاکرات نبود چه می شد؟ یکی از گزینه هایی که پیش روی مردم بود این بود که که مذاکره نکنیم و تحریم ها ادامه پیدا کند، فشارهایی را هم که آنها برنامه ریزی کرده بودند، یکی بعد از دیگری اجرا بشود. اگر آن گزینه اتفاق می افتاد فروش نفت ما امروز صفر می شد چون در این سه سال 20% به 20% کاهش پیدا می کرد.»
این ادعا را هیچ آماری تایید نمی کند و بالعکس باید توجه داشته باشیم از ابتدای سال 2012 که آمریکا و اتحادیه اروپا قوانین تحریم فروش نفت ایران را تصویب میکنند تا 6 ماه پس از آن یعنی نیمه سال 2012 (تیر 91)، فروش نفت خام ایران به صورت میانگین به حدود 1.2 میلیون بشکه در روز میرسد؛ اما پس از آن تا زمان اجرای توافق ژنو (دی 92) به مدت یک سال و نیم میانگین فروش نفت ایران کاهش نمییابد و در بازه ی 1.1 تا 1.2 میلیون بشکه در روز ثابت باقی میماند.
در واقع این سخن که به زودی فروش نفت ایران به صفر میرسیده است، خلاف آمارها و واقعیت موجود است و آمریکا موفق نشده است هر 6 ماه، 20 درصد فروش نفت ایران را کاهش دهد. این در حالی است که آمریکاییها حتی در قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» در سال 2012 مصوب کرده بودند که فروش نفت ایران به صفر برسد اما در عمل نتوانستند حتی فروش نفت ایران را به زیر یک میلیون بشکه در روز برسانند.
علت این ناکامی امریکا نیز مشخص است و آن اینکه اساسا تحریم دیگری باقی نمانده بود که امریکا برای کاهش فروش نفت ایران تصویب و اجرا کند و در واقع نهایت اثرگذاری امریکا برای کاهش فروش نفت ایران همان میزان 1.1 تا 1.2 بود. ضمن آنکه امروز نیز علیرغم عقب نشینی های گسترده در برجام؛ همچنان دریافت پول های ناشی از فروش نفت به قوت خود باقی است و از سوی دیگر، امریکا با کمک آل سعود توانسته قیمت نفت را تا حدی پایین بیاورد که ایران علیرغم فروش نفت بیشتر نسبت به سال 92، در مجموع درآمد کمتری دارد.
2.برجام باعث امنیت کشور و دوری از جنگ شد!
رییس جمهور دومین دستاورد برجام را اینطور بیان کرد: «اگر برجام نبود تهدیداتی که وجود داشت روز به روز بیشتر می شد. در برجام یکی از موفقیت هایی که به دست آمد این بود که تهدید از سر مردم برداشته شد. چون ما را به شورای امنیت و فصل 7 و ماده 41 برده بودند و زمینه را برای جنگ آماده کرده بودند.»
در شرایطی که برجام به تعبیر رییس بانک مرکزی دستاورد اقتصادی اش برای کشور «تقریبا هیچ» بوده است، طبیعی است از سوی رییس جمهور و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده این روزها برایش «دستاورد تراشی» شود لذا احتمالا از این به بعد نیز از این دست اظهارات در دفاع از برجام بیشتر شنیده خواهد شد زیرا وقتی دستاورد واقعی برای آن وجود ندارد، سخنانی زده خواهد شد که به علت عدم اثبات پذیری آنها،راحت تر می شود به آنها استناد کرد تا در نهایت برجام قابل دفاع جلوه کند.
اما در باره این ادعا نباید فراموش کرد که اولا دقیقا یک دهه قبل نیز همین ادعا برای دفاع از مذاکرات شکست خورده سعد آباد، بروکسل و پاریس در دوره اصلاحات بیان شد اما بعدها بارها مقامات ارشد امریکا و اروپا از رابرت گیتس امریکایی تا سر چیلکات انگلیسی بیان کردند که در آن دوره اساسا بحث حمله نظامی به ایران هیچ گاه جدی نبوده و هزینه های این کار برای غربی ها، بزرگترین مانع تصمیم شان بوده است.
ثانیا، چطور است که در 8 سال دولت قبل که ایران به طور خیره کننده ای توان هسته ای خود را افزایش داد و زیر بار هیچ کدام از قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت نرفت، امریکا و متحدانش به کشور حمله نکردند اما امروز که در سایه برجام هم توان هسته ای کشور تضعیف شده و هم تحریم های تسلیحاتی و موشکی علیه ایران در قطعنامه 2231 حفظ شده، ادعا می شود که امریکا بواسطه برجام از حمله نظامی به ایران منصرف شده؟ آیا غیر از این است که منطق دشمن برای حمله نظامی به ایران ثابت است و آن زمانی است که کشور در «ضعف» به سر ببرد و اتفاقا امروز به خاطر برجام و کرنش های بیجا در برابر امریکا، لااقل در بعد هسته ای کشور ضعیف تر از گذشته است؟
حداقل اگر این ادعای رییس جمهور صحیح بود امروز نباید از سوی مقامات امریکایی جمله تکراری «همه گزینه ها روی میز است» شنیده می شد اما واقعیت این است که برجام و عقب نشینی های ایران حتی در ادبیات مقامات امریکایی نیز نتوانست تغییری ایجاد کند چه برسد به اینکه ادعا شود آنها قصد حمله نظامی به ایران را داشتند و امروز بواسطه برجام از آن منصرف شدند!
ضمن آنکه رییس جمهور محترم پیراموت موضوع فصل هفت تمام ماجرا را روایت نمی کند و آن این است که تا به امروز ایران هیچگاه مانند عراق یا لیبی و ... ذیل «کلیت» فصل هفت نبوده بلکه تنها ذیل ماده 41 فصل هفت بوده که اتفاقا امروز هم بخش هایی از قطعنامه 2231 ایران را ذیل ماده 41 فصل هفت حفظ کرده است.
لذا نه در گذشته و نه الان هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده 42» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر می کند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلا ایران قرار داشتن ذیل ماده 41 فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمیشناخت ولی امروز در اثر مذاکرات دوساله با 1+5 و به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده 41 فصل هفت در قطعنامه 2231 اقرار کرده و به آن رسمیت هم داده ایم.
3.حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شد!
دکتر روحانی در بیان سومین دستاورد برجام گفت: «حق فعالیت هسته ای در زمینه غنی سازی را که مورد تردید قرار گرفته بود، روشن شد که حق مسلم مردم ایران است و این را جهان پذیرفت.»
برخلاف این ادعا که تا کنون بارها از سوی روحانی و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای مطرح شده، در هیچ قسمت از متن 140 صفحه ای برجام، تعبیر به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران به کار نرفته، بلکه کاملا برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک "استثنا" تبدیل شده و علیرغم فعالیت های صلح آمیز هسته ای، حق غنی سازی بالاتر از 3.5% را ندارد و برای غنی سازی باید جزییات آن از جمله مکان، زمان و ... را به سمع و نظر امریکا برساند و با موافقت او این کار را انجام دهد. در حالی که اگر حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده بود، ایران بدون هیچ محدودیتی می توانست مثل بسیاری از دیگر کشورها میزان غنی سازی اش را بنا به نیاز و توان خود انجام دهد اما بر اساس برجام غنی سازی ایران دچار محدودیت های متعدد شده و در عمل به یک «دکور» تبدیل گشته است.
این همان نکته ای است که بعد از توافق ژنو، وندی شرمن در جلسه استماع کمیسیون بانکداری سنای امریکا در 21 آذر 92 بیان کرد و در واقع خیال نمایندگان این کشور را از فرجام غنی سازی ایران اینطور راحت کرد:
"ما معتقدیم که ایران حق غنی سازی ندارد ... بسیاری از کشورها دارای انرژی صلحآمیز هستهیی هستند اما برنامه غنیسازی ندارند. در واقع تفاوت بسیار بزرگی میان حق غنیسازی و یا داشتن برنامه غنیسازی وجود دارد."
4.تمامی قطعنامه های قبلی شورای امنیت لغو شده است!
«قطعنامه هایی که نسبت به ایران در فصل هفتم بود، لغو شد.» این چهارمین دستاوردی است که رییس جمهور از برجام در سالگرد آن توصیف کرد.
بر خلاف این ادعا، بر اساس متن قطعنامه 2231 که در واقع مکمل برجام است، جمهوری اسلامی ایران همچنان هم شامل تحریم های موشکی و تسلیحاتی است و هم اینکه تمامی مفاد قطعنامه های قبلی شورای امنیت در قطعنامه جدید «تجمیع» شده است و صرفا با ادعاي يک کشور از 1+5 به عدم اجراي تعهدات ايران در برجام، در فاصله حداکثر 60 روز، با طي کردن رجوع به کميسيون هاي کارشناسان، وزراي خارجه، مشورتي و سرانجام رجوع به شوراي امنيت، تمام مفاد قطعنامه های گذشته علیه ایران باز می گردد.
این مساله، یعنی «بازگشت پذیری مفاد قطعنامه های گذشته» به خوبی نشان می هد عملا تحریم های قبلی «لغو نشده» اند بلکه به یک چماق بالای سر ایران تبدیل شده اند تا با کوچکترین بهانه گیری یکی از کشورهای 1+5 از جمله خود آمریکا، مجددا علیه ایران اعمال شوند.
5.تحریم تسلیحاتی برداشته و قدرت دفاعی ایران بیشتر شد!
«تحریم تسلیحاتی برداشته شد. این بسیار مهم بود یعنی قدرت دفاعی مان را بیشتر کردیم و موانعی را که جلوی این قدرت بود برداشتیم.» این جمله پنجمین دستاورد برجام از دید رییس جمهور محترم است.
این ادعا نیز نه تنها کوچکترین تناسبی با واقعیت ندارد بلکه برای کسی که حداقل یک بار به صورت گذرا متن قطعنامه 2231 را خوانده باشد، روشن است که حداقل تا 5 سال تحریم های تسلیحاتی و 8 سال نیز تحریم های موشکی علیه ایران حفظ شده است.
در این باره در ماده ۶ پیوست b قطعنامه ۲۲۳۱ آمده:
"کلیه دولت ها تدابیر لازم را اتخاذ خواهند کرد تا ۵ سال بعد از روز قبول توافق ، به استثنای مواردی که شورای امنیت از قبل و به صورت مورد به مورد تصمیم دیگری اتخاذ کرده باشد، مانع از عرضه ، فروش یا انتقال تسلیحات یا تجهیزات مرتبط از مبداء ایران ، توسط اتباع یا کشتی ها و هواپیما های تحت پرچم خود شوند ، فارغ از اینکه مبداء آنها قلمرو ایران باشد یا خیر."
و درباره تحریم موشکی نیز در پاراگراف ۳ ضمیمه B قطعنامه2231 آمده:
"از ایران خواسته میشود تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هستهای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوریهای مربوط به موشکهای بالستیک، تا زمان هشت سال پس از روز پذیرش برجام و یا تا زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که جمعبندی مبسوط را تأیید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد."
6.با بسته شدن PMD مشخص شد اتهامات به ایران واهی بوده است!
رییس جمهور در بیان ششمین دستاورد برجام گفت: «دنیا ما را متهم می کرد به یک اتهام واهی و بی ریشه که ما دنبال ساخت سلاح های کشتار جمعی هستیم. ما می گفتیم این اتهام است، این دروغ است، آنها می گفتند نه ایران راست نمی گوید، واقعیت را نمی گوید، یک شواهدی را ذکر می کردند. استناد می کردند به حرف گروهک های تروریستی و در مقالات و روزنامه ها هر روز ایین مساله را شایع می کردند اما با حل مساله PMD روشن شد که اتهام به ایران نابجا بود و ایران دنبال ساخت سلاح هسته ای در قبل هم نبود.»
متاسفانه برخلاف این جملات، آنچه در عمل اتفاق افتاد چیز دیگری بود و بر اساس گزارش دسامبر 2015 آژانس، اگرچه پرونده PMD ایران بعد از سالها کشمکش بسته شد اما این بسته شدن نه تنها با برائت ایران همراه نبود بلکه در بخشهایی با اثبات اتهام زنی ها به ایران همراه شد و در اینجا باید پرسید اگر قرار بود با بسته شدن PMD اتهامات نادرست امریکا علیه ایران اثبات شود، پس چرا اساسا دو سال مذاکره در این باره انجام شد؟ و از آن بدتر چرا امروز به نتیجه این موضوع افتخار میشود؟
در بند 87 گزارش مورد اشاره آژانس (آذر 94/ دسامبر 2015) آمده است:
«ارزیابی آژانس این است که قبل از پایان سال 2003 طیفی از فعالیتهای مرتبط با ساخت ابزار انفجاری هسته ای در ایران به صورت تلاشهای هماهنگ انجام شده است، و برخی از فعالیتها قبل از سال 2003 انجام شدهاند. ارزیابی آژانس این است که این فعالیتها، از سطح مطالعات امکانسنجی و علمی، و کسب برخی صلاحیتها و توانمندیهای فنی مرتبط بالاتر نرفتهاند.»
همانطور که پیداست، بر اساس این گزارش که امروز به آن افتخار هم می شود، آژانس در 4 بخش «مطالعات امکان سنجی، مطالعات علمی، کسب برخی صلاحیتها و کسب برخی توانمدی های فنی» ایران را به فعالیت های مرتبط با ساخت ابزار انفجاری هسته ای تا قبل از سال 2003 (دوره اصلاحات) متهم می کند.
7.تمامی تحریم های مرتبط با پرونده هسته ای برداشته شد!
این هفتمین دستاورد برجام در یک سالگی آن از دید رییس جمهور است: «تحریم ها برداشته شد. در همه زمینه ها تحریم هایی که مربوط به هسته ای بود برداشته شد.»
اگرچه قبل از برجام گفته می شد تمامی تحریم ها (نه فقط تحریم های مرتبط با هسته ای) لغو خواهد شد اما متن ضعیف برجام حتی نتوانست تمام تحریم های مرتبط با هسته ای را هم لغو کند.
جدای از باقی ماندن تمامی تحریم های اولیه، در هیچ جای متن توافق خبری از لغو terminate یا حتی تعلیق suspend تحریم های کنگره امریکا نیست بلکه فقط از تعبیر cease به معنای «توقف موقت» تحریم های کنگره آن هم از سوی رییس جمهور این کشور سخن به میان آمده که بدین ترتیب تنها با اراده اوباما یا رییس جمهور آینده امریکا که چند ماه دیگر سر کار خواهد آمد، تمامی تحریم های کنگره علیه ایران اجرا خواهد شد.
جالب آنکه رجوع به متن برجام نشان می دهد حتی به طور کامل قرار نیست تمام دستور العمل های اجرایی رییس جمهور آمریکا علیه ایران نیز لغو شود، از جمله دستور اجرایی ۱۳۶۲۸ که نه به طور کامل بلکه بخشهایی از آن قرار رفع شد و نکته مهم تر نیز آنکه همچنان بسیاری از دستورات اجرایی رییس جمهور امریکا علیه ایران سر جای خود باقی مانده است و بخش اندکی از آن بر اساس دستور اوباما رفع شده است.
هم چنین تحریم های اتحادیه اروپا نیز در عمل لغو نشده و بر اساس متن برجام، قانون اصلی تحریمها Council Decision تعلیق بر روی کاغذ تعلیق شده و تنها بخشی از دستورالعملهای اجرایی Council Regulation روی کاغذه لغو شده که این مساله به معنای بازگشت پذیر بودن تحریم هاست. لذا این ادعا که تحریم های اروپا نیز کاملا لغو شده با آنچه در عمل اتفاق افتاده تطابق ندارد زیرا بازگشت پذیری آن کاملا حفظ شده است.
8.اگر 1+5 به تعهداتش عمل نکند، ایران بلافاصله قابلیت بازگشت پذیری دارد!
«اگر یک وقتی طرف مقابل بخواهد از تعهد خود سرباز زند، ما به لحاظ توانمدی هسته ای در شرایطی هستیم که در یک مدت کوتاهی می توانیم به آن نقطه ای برسیم که مطلوب ما هست.»
باید از رییس جمهور محترم پرسید وقتی در قلب راکتور اراک بتن ریخته شده، این بازگشت پذیری چطور ممکن است؟ و اصلا در صورت امکان، چند سال زمان برده و هزینه می خواهد؟
وقتی 10 تن اورانیوم غنی شده به 300 کیلو رسیده و 482 کیلو مواد 20% دیگر در اختیار نیست و رسیدن به هر کدام از آنها سالها زمان و هزینه نیاز دارد، عقلا و منطقا چطور می توان از تعبیر بازگشت پذیری سخن گفت؟
همچنین رییس جمهور جدای از 8 ادعای نادرست مورد اشاره، اظهارات دیگری نیز در باب موفقیت آمیز بودن این مذاکرات و طعنه هایی خطاب به منتقدان نیز بیان کرد که پاسخ به آن فرصت دیگری می طلبد اما باید توجه داشت که امروز جدای از توصیف های مختلف رهبر انقلاب از برجام با تعابیری چون «مبهم»، «دارای ضعف ساختاری»، «خسارت محض» و ... مردم نیز بیش از هر زمان دیگر در انتظار وعده های مختلفی هستند که قرار بود با اجرای برجام رخ دهد، از حل شدن حل مشکل آب خوردن تا تحول در عرصه اقتصادی!